۱۲:۴۷ – ۱۹ آبان ۱۴۰۳
رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل با شکایت دختر جوانی به نام سمیرا از مربی یک آموزشگاه تئاتر آغاز شد.
وی در تشریح ماجرا گفت: چندی قبل در کلاسهای آزاد بازیگری یک آموزشگاه ثبت نام کردم. بعد از چند هفته یکی از مدرسهای آنجا که کارگردان تئاتر بود به من پیشنهاد داد که برای پیشرفت در کارم هر هفته در کلاسهای مدیتیشن او که در خانهاش برگزار میشود، شرکت کنم. من هم پذیرفتم و رفتم، اما در جلسه چهارم او من را آزار داد و حالا هم از او شکایت دارم.
با این شکایت و آغاز تحقیقات دومین شکایت از کارگردان ۳۲ ساله به مأموران رسید. دختر ۲۳ سالهای به نام نازنین دومین شاکی پرونده بود که به همان شیوه به او تعرض شده بود. او مدعی شد متهم به چند هنرجوی دیگر هم تعرض کرده است، اما آنها از ترس خانوادهشان سکوت کردهاند.
با دستگیری متهم وی در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران به صورت غیرعلنی محاکمه شد. دو شاکی نیز به تشریح شکایتشان پرداختند و برای متهم درخواست اشد مجازات کردند.
یکی از شاکیها به قضات گفت: وقتی به خانه متهم رفته بودم او من را به اتاقی برد که اکوستیک بود که اگر فریاد هم میزدم صدایم بیرون نمیآمد. او آن روز اصلاً به التماسهایم توجهی نکرد و فقط به فکر مقاصد خودش بود و آزارم داد.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش عنوان کرد: من با هر دو شاکی رابطه دوستانهای داشتم و آنها با میل خودشان به خانهام آمدند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به اعدام محکوم کردند.
با اعتراض متهم پرونده به دیوان عالی کشور رفت. در این میان یکی از شاکیها شکایتش را پس گرفت، اما بعد از چند روز دوباره اظهار داشت که متهم او و خانوادهاش را تهدید کرده بود. بعد از آن قضات دیوان حکم را شکستند و رسیدگی به پرونده را منوط به تحقیقات بیشتر کردند.
دومین جلسه دادگاه
در این جلسه دو شاکی بار دیگر با حضور در دادگاه درخواست اعدام کردند.
سپس متهم به قضات گفت: من اتهام تجاوز را قبول ندارم. هر دو شاکی به من علاقه داشتند و ما با هم رابطه دوستانهای داشتیم. آنها با میل خودشان به خانهام آمدند و هیچ زور و اجباری هم در کار نبود. آنها وقتی فهمیدند با هر دوی آنها رابطه دارم از سر حسادت علیه من شکایت کردند.
با پایان دفاعیات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: روزنامه ایران